می آیی و دنــیا پر از اعجــاز خواهــد شــد
عشــق من از روز ظهور، آغــاز خواهد شد
هرگز نمی پرسم که " این مدت کجــا بودی؟
شرمندگی، خود، کاشف این راز خواهد شد
گاهی نبودن هم خودش یک منشاء خیر است
ایـن حس دل تنــگی، محبــت ساز خواهــد شد
بر هر در بسته که خوردم با خودم گفــتم:
یک روز، آغوشت به رویم باز خواهد شد
اینــجا زهـیری تشنه ی نیمه نگــاه توسـت
با نقطه ای، سربار هم سرباز خواهـد شــد
پینوشت :
ای که یک گوشه چشمت غم عالم ببرد،حیف باشد که تو باشی و مرا غم، ببرد...
دوباره باز تنگ غروب ، هوای تو کرده دلمقدم رو چشمام بزار و بشین پای درد دلــم
یـــا اباصــالح (عج)