عطرِ حــرمِ یــار

نابود کردی سقف خونه م رو خدا سقف آرزوهات رو نابود کنه ...

عطرِ حــرمِ یــار

نابود کردی سقف خونه م رو خدا سقف آرزوهات رو نابود کنه ...

عطرِ حــرمِ  یــار

این باران هایے که می بارد و نمی بارد ،
همه را شاعر کرده است
باریدنش یک جور ، نباریدنش جور دیگر
حجم نداشتن هایت را به رخ ما می کشد
این جایے که بےتو ،
نه زمینش زمین است ، نه آسمانش آسمان.
مےگویم : پدرانمان سیب سرخ کدام جنت اعلایے را گاز زدند
که فرزندانشان از درک ولایت شما رانده شده اند ؟
این جغرافیای غربت را ،
بےشما نخواهیم کجا را باید مُهر کنیم ؟
" به جان عزیزتان ، بودن بی درک شما ،
عینِ ظلم است "

می فرمایی ندبه بخوان ؟
مےخوانم : اشکوا الیک
شکایت دارم برشما ؛
از تنـــهایے خودم ،
از تنـــهایے شما....

نویسندگان
پیوندها

۹ مطلب توسط «آقا سید علـی» ثبت شده است


مـرگ، گل باشد اگر، در طلبش گلدانم
خون اگر ریخته شد، ریشه دهد ایمانـم

"مرغ باغ ملکوتم نی ام از عالم خاک"
چند وقتیست در این دایره سر گردانـم

"چنـــد وقتیست سـرم میل بریدن دارد"
چـــون اویس قــرنى میشکند دنــدانم





بابی انت و امی که فقط کافی نیست
همه ی دار و ندارم ، همه فرزندانم

بنـــویسید مرا حُـــرّ فــدایی دمــشق
بنـــویسید که بر عهــد خودم میمــانم

من اگر خوبم اگر بد به شما مربـوطم
نگـــذارید خجالت بکشم...... میــدانم

خوب میدانم اگر گوشه ی چشمی باشد
یـــا دمِ قدســیتان، بــا نفســی سلـــمانم

کاش روزی بخرد در هم و قسمت بشود
به فدایِ حرم حضرت زینب (س) جــانم

در صف حشر که مردم همه گریان باشند
من اگـــر کشته ی عشق تو شوم خنـــدانـم





۳۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۲ تیر ۹۵ ، ۲۰:۱۴
آقا سید علـی


 


گلدان یاس خانه پر از عطر سیب بود

بر جان غنچه ها دم امن یجیب بود

هجده بهار طعم خزان را ندیده و

حالا پس از سه ماه ... زمستان عجیب بود

مادر اگر نبود و پدر صبر اگر نداشت

امروز نقش مأذنه ها هم صلیب بود

وقتی قسیم نار و جنان یاوری نداشت

وقتی که از سلام هم او بی نصیب بود

وقتی که زخم کوچه و در زخم ماندنی است

محراب کوفه مرهم درد طبیب بود

مادر غریب ، گل گلخانه اش غریب

آری حسن غریب و حسینش غریب بود

.......


آواره های روضه ی سلطان مشهدیم

وقتی که روضه، روضه ی "یابن الشبیب" بود: 

"یابن الشبیب عمه ی ما را کتک زدند

آتش هزار بار به باغ فدک زدند"



۱۲ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۳ اسفند ۹۴ ، ۱۲:۴۴
آقا سید علـی

 

 

 

روسیاهی است که میخواست مقیمت باشد

دانه ای باشد و او "زاغ کریمت" باشد

به پناه آمده شاید که کبوتر بشود

یا نه، قربانی آن ذبح عظیمت باشد

"کلنا حرُّک" یا عمه ی دلسوخته ها

کاش این سوخته پر، حر سلیمت باشد

کاش روزی بشود مثل پرستوی دمشق

که مسلمان شده ی چشم کلیمت باشد

روز عشق همه ی در به درانت بی بی

روز بی سر شدن پای حریمت باشد

 

 

 

۶ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۰۱ اسفند ۹۴ ، ۱۴:۴۶
آقا سید علـی

سر میدهیم ما..نه ...ولی خم نمیشویم

با زوزه ی شغال که درهم نمی شویم


از مکه تا مدینه و از شام تا عراق

عمری است میکشند ولی کم نمیشویم


دنیا اگر به حکم ابو جهل تن دهد

ما هم قطار مردم عالم نمیشویم


احلی من العسل شده مردن برای ما

همسایگان غصه و ماتم نمیشویم


ما اهل گریه ایم ولی اشک بر غدیر

یک آن جدا ز حضرت خاتم نمیشویم


بر سلسله جبال علی خانه ساختیم

با دره های پست که هم دم نمیشویم



۵ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۳ مرداد ۹۳ ، ۰۰:۴۲
آقا سید علـی
گذر  تک تک این ثانیه های عمرم
به قدیمی شدن نوکریت می ارزد
۱ نظر موافقین ۶ مخالفین ۰ ۱۷ اسفند ۹۲ ، ۲۳:۵۹
آقا سید علـی


وقتی همه جا شُهره به عنوان تو باشیم

باید که فقط ریزه خور خان تو باشیم

دامن نکش از دست گداهای گرفتار

بگذار کمی دست به دامان تو باشیم

خیرالعمل این است که ارباب تو باشی

ما هم یکی از مُزد بگیران تو باشیم


حسین نان حلال تمام باباهاست ...


فردای قیامت خبر از دربدری نیست

امروز اگر بی سر و سامان تو باشیم

در سیر مقامات پی گوهر اشکیم

ما چله نشستیم که گریان تو باشیم

اسلام بنا بر « لک لبیک حسین» است

ما نیز بنا شد که مسلمان تو باشیم

گویی که ابالفضل دعاگوی لب ماست

هرجا که بیاد لب عطشان تو باشیم

ما یاد گرفتیم که در روضه گودال

آشفته تر از زلف پریشان تو باشیم


« مصطفی متولی »

۵ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۱۰ اسفند ۹۲ ، ۱۷:۲۳
آقا سید علـی


       مستان ز جلوه های نهان با خبرترند ....



چایی روضه های تو شرب الشفای ما

 

حتی طبیب در حرمت مبتلای ما 


قفلی نمانده است که بازش نکرده ایم


وقتی کلید میچکد از اشکهای ما


سبقت گرفته از همه مستان عالمیم 


ما باده میزنیم خم اش چشمهای ما


مستان ز جلوه های نهان با خبرترند


محصول این مکاشفه شد سینه های ما


قلبم حرم، تپش تپش اش ذکر یا حرم 


جریان زندگیست حسینیه های ما


ما نوکرت شدیم که ایمان بیاوریم 


اسلام شد خلاصه ی در روضه های ما


این زندگی و هر چه در آن است مال غیر


هجران و اشک و ناله و ماتم برای ما



     « سید علیرضا شجاع »

۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۲ آبان ۹۲ ، ۰۵:۰۴
آقا سید علـی

    عرق کهنه شیراز مرا مست نکرد

                چایی روضه ات ارباب زمین گیرم کرد ...



۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۵ آبان ۹۲ ، ۰۱:۳۱
آقا سید علـی

        کِــشتــی هیــچ‌ کس به دلِ ما محـــل نداد / اما حسیـــن (ع)  آمــد و ما را ســوار کرد


وقتی خدا به خلقت تو افتــخار کرد

ما را برای نوکــریت اختیار کرد

کشتی هیچ‌ کس به دل ما محل نداد

اما حسیـــن آمد و ما را سوار کرد

تا داغ تو جگر بخراشد به سینـــه‌ها

برق نگاه تو دل ما را شکــــار کرد

گر روضه‌ات نبود که ما دین نداشتیم

دین را برای ما غم تو استوار کرد

جانم فدای آن که تمامی عمر خویش

بر درگه تو خدمت بی‌انتظار کرد

هرگز ز یاد حضرت زهرا نمی‌رود

یک لحظه کسی که برای تو کار کرد

دنیا و آخرت همه مدیون زینبیم

ما را صدای ناله او بی‌قرار کرد

گیرم که گریه‌ها شده مرهم به زخم تو

باید به داغ ساقی لشکر چه کار کرد؟

                                      « جواد حیدری »

۹ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۴ آبان ۹۲ ، ۱۶:۳۴
آقا سید علـی