عطرِ حــرمِ یــار

نابود کردی سقف خونه م رو خدا سقف آرزوهات رو نابود کنه ...

عطرِ حــرمِ یــار

نابود کردی سقف خونه م رو خدا سقف آرزوهات رو نابود کنه ...

عطرِ حــرمِ  یــار

این باران هایے که می بارد و نمی بارد ،
همه را شاعر کرده است
باریدنش یک جور ، نباریدنش جور دیگر
حجم نداشتن هایت را به رخ ما می کشد
این جایے که بےتو ،
نه زمینش زمین است ، نه آسمانش آسمان.
مےگویم : پدرانمان سیب سرخ کدام جنت اعلایے را گاز زدند
که فرزندانشان از درک ولایت شما رانده شده اند ؟
این جغرافیای غربت را ،
بےشما نخواهیم کجا را باید مُهر کنیم ؟
" به جان عزیزتان ، بودن بی درک شما ،
عینِ ظلم است "

می فرمایی ندبه بخوان ؟
مےخوانم : اشکوا الیک
شکایت دارم برشما ؛
از تنـــهایے خودم ،
از تنـــهایے شما....

نویسندگان
پیوندها

شاید این جمعه ...

جمعه, ۱۸ بهمن ۱۳۹۲، ۰۷:۴۲ ق.ظ

ای خدایی که به یعقوب رساندی یوسف
این زمان یوسف من نیز به من باز رسان

اللهم اکشف هذه الغمه عن هذه الامه بحضوره ...
 صبح روز جمعه
التماس دعای فرج

موافقین ۳ مخالفین ۰ ۹۲/۱۱/۱۸
سیـده بانــو

نظرات  (۴)

۱۸ بهمن ۹۲ ، ۱۹:۱۹ آرزو ؛ دختـــر خونده بابا حسین (ع)

سلام علیکم.

به به چ مطلب دلنشینی ...

چ تصویر دلنشین تــــــــــری !!! ..

جدا حُسن انتخاب شما ؛ ..جای تقدیر داره ..!!!

انشالله اجرتون رو از دست مـــــادر حضرات بگیرید.

خدا خیر بده شما رو که در این فصل فراموشی ؛ فصل غفلت زدگی ؛

عرصه و دوران آخـــــر زمان .. 

از یوسف زهرا مینویسید.

لبیک عشق بی سرم ؛ بابا حسین علیه السلام.

 

پاسخ:
سلام
ممنونم از شماکه وقت میذارید و نگاهتون و از ما دریغ نمیکنید

۱۸ بهمن ۹۲ ، ۱۹:۲۳ آرزو ؛ دختـــر خونده بابا حسین (ع)

ای آنکه در نگاهت حجمی زنور داری

کی از مسیر کوچه قصد عبور داری؟

چشم انتظار ماندم، تا بر شبم بتابی

ای آنکه در حجابت دریای نور داری

من غرق در گناهم، کی می کنی نگاهم؟

برعکس چشمهایم چشمی صبور داری

از پرده ها برون شد، سوز نهانی ما

کوک است ساز دلها، کی میل شور داری؟

در خواب دیده بودم، یک شب فروغ رویت

کی در سرای چشمم، قصد ظهور داری؟

پاسخ:
روزی تو خواهی آمد از کوچه های باران ...
۱۸ بهمن ۹۲ ، ۱۹:۲۴ آرزو ؛ دختـــر خونده بابا حسین (ع)
مجنون شدم که راهی صحرا کنی مرا
گاهی غبار جاده ی لیلا، کنی مرا
کوچک همیشه دور ز لطف بزرگ نیست
قطره شدم که راهی دریا کنی مرا
پیش طبیب آمده‌ام، درد می‌کشم
شاید قرار نیست مداوا کنی مرا
من آمدم که این گره ها وا شود همین!
اصلا بنا نبود ز سر وا کنی مرا
حالا که فکر آخرتم را نمی­کنم
حق می­دهم که بنده دنیا کنی مرا
من، سالهاست میوه ی خوبی نداده‌ام
وقتش نیامده که شکوفا کنی مرا
آقا برای تو نه ! برای خودم بد است
هر هفته در گناه، تماشا کنی مرا
من گم شدم ؛ تو آینه‌ای گم نمی‌شوی
وقتش شده بیائی و پیدا کنی مرا
این بار با نگاه کریمانه‌ات ببین
شاید غلام خانه زهرا کنی مرا
*علی اکبر لطیفیان*
پاسخ:
خیلی زیبا بود :(
ممنون
آقا برای تو نه ! برای خودم بد است
هر هفته در گناه، تماشا کنی مرا
من گم شدم ؛ تو آینه‌ای گم نمی‌شوی
وقتش شده بیائی و پیدا کنی مرا....
۱۹ بهمن ۹۲ ، ۰۰:۳۴ بیت العباس
یابن الحسـن از ایــن همه بـیــداد الامان
عـجــل علی ظـهـورک یــا صاحـب الزمان



پاسخ:
این طالب بدم المقتول بکربلاء :(

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">