عطرِ حــرمِ یــار

نابود کردی سقف خونه م رو خدا سقف آرزوهات رو نابود کنه ...

عطرِ حــرمِ یــار

نابود کردی سقف خونه م رو خدا سقف آرزوهات رو نابود کنه ...

عطرِ حــرمِ  یــار

این باران هایے که می بارد و نمی بارد ،
همه را شاعر کرده است
باریدنش یک جور ، نباریدنش جور دیگر
حجم نداشتن هایت را به رخ ما می کشد
این جایے که بےتو ،
نه زمینش زمین است ، نه آسمانش آسمان.
مےگویم : پدرانمان سیب سرخ کدام جنت اعلایے را گاز زدند
که فرزندانشان از درک ولایت شما رانده شده اند ؟
این جغرافیای غربت را ،
بےشما نخواهیم کجا را باید مُهر کنیم ؟
" به جان عزیزتان ، بودن بی درک شما ،
عینِ ظلم است "

می فرمایی ندبه بخوان ؟
مےخوانم : اشکوا الیک
شکایت دارم برشما ؛
از تنـــهایے خودم ،
از تنـــهایے شما....

نویسندگان
پیوندها

نــاجــیِ نـــوح ، ساکـــنِ روح

یـــا مَن اَرجـــوه ، لِکُـــلِ خـیــــر

کارِ مــن که دل سپــــردنه و

کارِ تـــو فقـــط ، دلبـــــــریه

حرفِ این یکــی دو روزه که نیست

صحبتِ یه عمـــــــر نوکریــــــه

به شمـــا محـــــتاجم

به همین نفس زدن تو روضه ها محتــــاجم

به دعایِ خیــرِ این سیــــنه  زنا محـــتاجم

به هـــــوایِ حــــرمِ کــرببلا محتاجـــــم



پی نوشت:

طبیــبـان بـارها گفتـنـد ایــن غم را علاجـی نیست

دگر غیـــر از هــوای " کــربـلا " بر مـــا نمـی سازد


۱۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۶ مرداد ۹۳ ، ۲۲:۳۰
سیـده بانــو

همه ش با خودم میگم؛
تو خـــدا ی منی
تو خـــداااا ی منی

تو ، خـــدای منیییییی

مگه نمیگیم اِنا لله؟
مگه ما مالِ تو نیستیم؟
مگه تو حواست بهمون نیست ؟؟؟

تو اَسمَعُ الســـامِعیــنی
تو اَبصَـــر الناظـــرینی

تـــو از رگ گردن به ما نزدیکتری...
پس تو حال من و میبــینی، میــفهمی، میدونی چی میخوام
میدونی دردم چیــه، غمم چیــه
من میـــترسم خدا

خــدایـــا
نکنه خودت و ازم بگیری
نـــکنه عشقت و ازم بگیری
نـــکنه عشق ارباب و ازم بگیری؟؟

نکنه عشق اهل بیتت رو ازم بگیری ؟؟؟

خدایا من بنده ی بدی بودم
دیـــر اومدم
اما بالاخره اومـــدم
این روز ها از اون روزهاییه که فقط یه رد پا توی زندگیمه

رد پای تـــو...

رد پای منی وجود نداره
چون توی آغوش تو ام
خدایامن و پس نزنی
ردم نکنــــی
خدایا من و با هیچی امتحان نکن
با هیچ چیزی که بخواد تو رو ازم بگیره
که هر چقدرم امتحانم کنی... باز تو رو انتخاب میکنم...

خدایا من و از ارباب دور نکنی
میدونی چقدر عاشق یکی یک دونه ات هستم
عاشق ترین خدای عالم
این کمترین بنده ت
این کوچیک ترین و بدترینشون
فقط میخواد اجازه بدی بازم کنارت باشه
اگه خطایی کرده ببخش
اما با دوری از خودت مجازاتش نکن

همه ازکنارم رفتن، تو کنارم بمون

 تـــو باشی برام بسته

کمکم کن خـــدا
کمکم کــن ...
مهربــون خـــدای عاشقــم ...

۱۶ مرداد ۹۳ ، ۰۲:۵۰
سیـده بانــو

باید برای یــار حریمی درست کرد ،گنبد برای مرد کریــمی درست کرد

باید برای تربت خاکی مجتبـــی، از آه سینه سوز نسیمی درست کرد

بر سنگ قبر جمله ی یا فاطمه نوشت ، با قطره های اشک گلیمی درست کرد

باید برای پاره جگر پاره جامه شد، با نور روضه قلب سلیمی درست کرد



نفرین برآنکه پایه گذار سقیفه شد ، نفرین بر آنکه داغ عظیمی درست کرد

در کوچه راه مادر ارباب را گرفت، با تازیانه حال وخیمی درست کرد

ازنسل او کسی حرمش را خراب کرد، بر شیعیان عذاب الیمی درست کرد

ای کاش بشنویم که مهدی قیام کرد، یک کاروان مرید صمیمی درست کرد

سوی بقیـــع رفته و آن بارگاه را، بهتر زبارگاه قدیمی درست کرد

ای کاش بشنویم که قبر کریــم را، با دست خویش مرد رحیمی درست کرد



پی نوشت :

به مناسبت هستم شوال سالروز تخریب قبور مطهر ائمه بقیع
پدرم خواست که تا دستی به ضریحت بکشد
آه افسوس که دست پدرم
خاکی شد..


۷ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۴ مرداد ۹۳ ، ۰۱:۰۱
سیـده بانــو

سر میدهیم ما..نه ...ولی خم نمیشویم

با زوزه ی شغال که درهم نمی شویم


از مکه تا مدینه و از شام تا عراق

عمری است میکشند ولی کم نمیشویم


دنیا اگر به حکم ابو جهل تن دهد

ما هم قطار مردم عالم نمیشویم


احلی من العسل شده مردن برای ما

همسایگان غصه و ماتم نمیشویم


ما اهل گریه ایم ولی اشک بر غدیر

یک آن جدا ز حضرت خاتم نمیشویم


بر سلسله جبال علی خانه ساختیم

با دره های پست که هم دم نمیشویم



۵ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۳ مرداد ۹۳ ، ۰۰:۴۲
آقا سید علـی

مــــا را که یا مجیـــــر و اَجرنــــا عــــوض نـــکرد

دلتنــــــگ گریه هــــای محـــــرم شده دلـــــم




اربـــاب

این روزها دلـم بهانه ی محــــرمت را میگیرد... روزشمار گذاشته ام برایِ مــاه ِ عــاشقی

برای اینکه با دلـــم زمزمه کنم این نوحه را ؛

رفیــقِ شبایِ بی کسی/ یارِ روزایِ دلواپسی/ محـــرم اومد و میــدونم/ که تو به دادم میـــرسی


دلم بهانه ی سینه زنی های ریــــحانه را میگیرد

آخر دلـــم فقط آنجاست که آرام میشود

ارباب؛  میشود برات کربلایم را امضـــا کنی؟

 خیلی زیاده خواهی است برای بدی چون من...

خیلی لیاقت میخواهد برای سومین سال پیاپی، در ماه محــــرم ،بین الحرمینتان را طواف کنم

بدیهای من بیشمار، اما هر چقدر که باشد ،خــــوبی ِ شما از آن افزون تر است

میـــدانم و به آن امیـــد دارم...

۰۹ مرداد ۹۳ ، ۲۳:۰۰
سیـده بانــو

کاش سمت حرمت باز شود پنجره ها، باز از دوریت افتاده به کارم گره ها

 ننوشته ست گنهکار نَ یــاید به حرم، پس بیایید اگر خوب و اگر بد به حرم

برسد خواهش این ناله ی ممتد به حرم، زود ما را برسانید به مشهد به حرم



بیماری که زخم های عمیق برداشته باشد ، آنقدر عمیق که از داد و فریاد درد هایش ، از بد قلقی هایش تمام طبیبان شهر به تنگ آمده باشند یک طبیب مهربان و صبور می خواهد که وقتی مرهم بر زخم هایش می گذارد و دادش گوش فلک را کر و غرغرهایش خودش را هم به تنگ می آورد طبیبش طبیبانه بر بالینش بنشیند و نه مرهم ،که طبیبش خود درمان دردهایش باشد . . . این زخم های عمیقی که دنیا به هر گمشده ای می زند طبیبی دیگر می خواهد نعم الطبیبی می خواهد ...



پی نوشت:

عازم مشهدم تا نعم الطبیب درمــــان دردهایم باشد

طاعاتتان قبول و پیشاپیش عیـــدتان مبارک 

یا علی مدد

۱۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۳۱ تیر ۹۳ ، ۱۷:۰۰
سیـده بانــو

اللّهَُمَ  اِنّا  نَشکو اِلیکَ فَقــــدَ نبیِنا

 و غَیبَه وَلیِّنــا...

اَینَ صـــا حِبَنـــــــا ؟

اَیـــنَ ولیــــَنا ؟

اَیــــنَ بقــــیَه اللّـــه ؟؟



آقا

مولا، یا صا حب الزمان...

در تمام روز و شبهای ماه مبارک غربتت احساس میشد

چقــــدر غریبی بین انسانها ، بین انسانهایی که حتی به خودشان هم رحــم نمیکنند

آقا میدانم حال دلِ شما هم خوب نیست در این وانفسای دنیا،

در لحظاتی که بمب و موشک مهمان رویای شبانه ی کودکان بی پناه است



آقا میایی تا پناهمان بشوی؟ تا پناهشان بشوی؟؟ تا دلهایمان قرار بگیرد؟

امشب؛  شب قدر،  دلت را از ما راضی و کن و بیــا

بیـــا که تنها دعای ما تویی ...

۲۹ تیر ۹۳ ، ۰۳:۰۰
سیـده بانــو

 

نزد طبیب رفتــم و درمــان تـــــو را نوشت
یــک کربلا مـرا ببـری خــــوب می شوم ..
.

 

 

 

حسیـــن جــان

خاکِ من زنده به تاثیرهوایِ لب توست ...
سازگــاری نکند آب و هــوای دگرم ...

۲۸ تیر ۹۳ ، ۲۲:۲۲
سیـده بانــو


هرچند که سبز و بی گناهی غزه! مظلوم و غریب بی پناهی غزه!
در خون تو نقش کربلا می بینیم، بدجور شبیه قتلگاهی غزه!

گریه نکن! کوچولو کسی صدایت را نمیشود
چشم‌هایت را ببند،
گوش‌هایت را بگیر
شاید موشکی که به سمت تو می‌آید راهش را عوض کند
گریه نکن! کوچولو، مُردن که ترس ندارد



اللهّم العجِّل لِولیک الفرج

۲۷ تیر ۹۳ ، ۲۳:۳۳
سیـده بانــو

شبـــهای قــدر اعظم شبهای ماتــم است
باور کنید حال خــدا نیز درهــم اســت
آنقدر که زمیــن و زمـان را به هم زده
آه ای خدا هــوای نجــف بر سرم زده
یک عمر درد و غربت مولا تمـام شد
یک عمر داغ دوری زهرا تمام شــد




وقتی به یاد فــاطمه از کوچه ها گذشت
بر قلب زخم خوردۀ مولا چه ها گذشت
ای داغ های کوچــه خدا حافظ شمـا
ای نخل های کوفــه خدا حافظ شمـا
کافیست هرچه بین شما بوده ام اسیر
دنـیای بی وفــا برو بی علـی بمیــر



پی نوشت :

بابای یتمیان کوفـــه ، بابای همـــه ی دنــــیا

مولـای انس و جان، ایـام شهادتتان  را به ســوگ نشسته ایم

باشد که یتــــیم نوازی کنید و دستانمان را بگیرید

امید که در شبـهای قدر ، قدری ، قـــدرتان را درکــــ کنیم

۲۶ تیر ۹۳ ، ۲۲:۱۵
سیـده بانــو