مستان ز جلوه های نهان با خبرترند ....
چایی روضه های تو شرب الشفای ما
حتی طبیب در حرمت مبتلای ما
قفلی نمانده است که بازش نکرده ایم
وقتی کلید میچکد از اشکهای ما
سبقت گرفته از همه مستان عالمیم
ما باده میزنیم خم اش چشمهای ما
مستان ز جلوه های نهان با خبرترند
محصول این مکاشفه شد سینه های ما
قلبم حرم، تپش تپش اش ذکر یا حرم
جریان زندگیست حسینیه های ما
ما نوکرت شدیم که ایمان بیاوریم
اسلام شد خلاصه ی در روضه های ما
این زندگی و هر چه در آن است مال غیر
هجران و اشک و ناله و ماتم برای ما
ای شهِ تنها، فدایِ تنهائیت
مام عطشان و شکوه زهراییت
نرفته از یادم ، غم ِ کربُبلا
غم ِلبِ خشک ات، شهیدِ نینوا
کجا می کِشی ام حسین ؟؟
ببین میکُشی ام حسین...
حسین ، آقام ، آقام ، آقام