نابود کردی سقف خونه م رو خدا سقف آرزوهات رو نابود کنه ...
این باران هایے که می بارد و نمی بارد ، همه را شاعر کرده است باریدنش یک جور ، نباریدنش جور دیگر حجم نداشتن هایت را به رخ ما می کشد این جایے که بےتو ، نه زمینش زمین است ، نه آسمانش آسمان. مےگویم : پدرانمان سیب سرخ کدام جنت اعلایے را گاز زدند که فرزندانشان از درک ولایت شما رانده شده اند ؟ این جغرافیای غربت را ، بےشما نخواهیم کجا را باید مُهر کنیم ؟ " به جان عزیزتان ، بودن بی درک شما ، عینِ ظلم است "
می فرمایی ندبه بخوان ؟ مےخوانم : اشکوا الیک شکایت دارم برشما ؛ از تنـــهایے خودم ، از تنـــهایے شما....
هلال نو دمیده ، شب اول رسیده / خدا ما را حسینی آفریده ...
یادگاری از کربلا، شالِ عزامه همه چیِ من، یا حسین، پیرهن سیامه گرد و غبار غمِ ارباب، رو صورتِ ماه اومده لباسِ مشکیم و بیارید، محرم از راه اومده شبِ اول محرم، سینه زنت آرزوشه با دستای پیر غلامت ،لباسِ سیاه بپوشه....
هلال ماه محرم است، دلم شکستهی غم است
ندا رسد ز آسمان محرم است، محرم است