عطرِ حــرمِ یــار

نابود کردی سقف خونه م رو خدا سقف آرزوهات رو نابود کنه ...

عطرِ حــرمِ یــار

نابود کردی سقف خونه م رو خدا سقف آرزوهات رو نابود کنه ...

عطرِ حــرمِ  یــار

این باران هایے که می بارد و نمی بارد ،
همه را شاعر کرده است
باریدنش یک جور ، نباریدنش جور دیگر
حجم نداشتن هایت را به رخ ما می کشد
این جایے که بےتو ،
نه زمینش زمین است ، نه آسمانش آسمان.
مےگویم : پدرانمان سیب سرخ کدام جنت اعلایے را گاز زدند
که فرزندانشان از درک ولایت شما رانده شده اند ؟
این جغرافیای غربت را ،
بےشما نخواهیم کجا را باید مُهر کنیم ؟
" به جان عزیزتان ، بودن بی درک شما ،
عینِ ظلم است "

می فرمایی ندبه بخوان ؟
مےخوانم : اشکوا الیک
شکایت دارم برشما ؛
از تنـــهایے خودم ،
از تنـــهایے شما....

نویسندگان
پیوندها
گذر  تک تک این ثانیه های عمرم
به قدیمی شدن نوکریت می ارزد
۱ نظر موافقین ۶ مخالفین ۰ ۱۷ اسفند ۹۲ ، ۲۳:۵۹
آقا سید علـی

جهان خلاصه سبزی ز راز خلقت توست
و صبر، گوشه ای از جلوه هایتان بانو ...

وقت نزول رحمت حق از سحاب شد / یعنی که جام دیده ی ما پُر شراب شد

مستی ما به رتبه ی اعلی رسیده است / آنگونه که دل همه ی ما خراب شد

زهراترین ستاره ی زهرا طلوع کرد / نوری دمید و قبلگه آفتاب شد

بعد از طلوع مِهر رخش دل جلا گرفت / در ذره ذره های دلم انقلاب شد

امشب خدا برای علی حیدر آفرید

زیباترین دعای علی مستجاب شد

 آمد ندا که نام دل آراش زینب است / این گونه شد که زینت بابا خطاب شد




قائم مقام فاطمه آمد ادب کنید / از او سعادت دو جهان را طلب کنید

ما از ازل گدای پریشان زینبیم / شکر خدا که ریزه خور خوان زینبیم

با یک دعای او همه عاشق شدیم و بس / یعنی که عاشقانه مسلمان زینبیم

ما را خرید و نوکر اربابمان نمود

ممنون لطف و بخشش و احسان زینبیم

طعم شراب کوثری او زبانزد است / مست و خراب باده ی جوشان زینبیم

با یک نگاه حیدریش جذبمان نمود / ما قوم در به در، همه سلمان زینبیم

حجب و حیای دختر زهرا زبانزد است / تا روز حشر ما همه حیران زینبیم

۳ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۵ اسفند ۹۲ ، ۰۰:۱۰
سیـده بانــو


وقتی همه جا شُهره به عنوان تو باشیم

باید که فقط ریزه خور خان تو باشیم

دامن نکش از دست گداهای گرفتار

بگذار کمی دست به دامان تو باشیم

خیرالعمل این است که ارباب تو باشی

ما هم یکی از مُزد بگیران تو باشیم


حسین نان حلال تمام باباهاست ...


فردای قیامت خبر از دربدری نیست

امروز اگر بی سر و سامان تو باشیم

در سیر مقامات پی گوهر اشکیم

ما چله نشستیم که گریان تو باشیم

اسلام بنا بر « لک لبیک حسین» است

ما نیز بنا شد که مسلمان تو باشیم

گویی که ابالفضل دعاگوی لب ماست

هرجا که بیاد لب عطشان تو باشیم

ما یاد گرفتیم که در روضه گودال

آشفته تر از زلف پریشان تو باشیم


« مصطفی متولی »

۵ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۱۰ اسفند ۹۲ ، ۱۷:۲۳
آقا سید علـی
بسم الله
صلی الله علیک یا صاحب الزمان

گــر بـخواهــم عشــق را معـنــا کنــم ... 

مـن فقــط بــا نــام تـــو لــب وا کنــم




یک شب دلم بهانه ی کرببلا گرفت قلبم شکست و دور و برش را خدا گرفت

پس پا شدم به نیت روضه که ناگهان دیدم بهشت آمد و دست مرا گرفت

ای زائری که می روی آهسته تر برو شوق غم حسین مرا هم فرا گرفت

اذن دخول خواندم و وارد شدم ولی دیدم بهشت گوشه ای از عرش جا گرفت





در مجلسی که جای رسولان وحی بود هر کس نشست خلوت غار حرا گرفت

روضه شروع شد همه ی عرش گریه کرد حتی خدا دلش ز غم کربلا گرفت

بالای عرش منبری از نور چیده شد اقراء که هر که خواند دلش ارتقا گرفت 

از بین شاعران درش محتشم که خواند از دست های سبز پیمبر عبا گرفت 

شاعر نوشت بیتی و از دست مادری یکشب برای هیئت خود کربلا گرفت

آن سر که روی دامن معراج جای داشت آخر چه شد که جا به سر نیزه ها گرفت

پی نوشت :

بـعـضـی حـرف هـا گـفـتـنـی نـیـست ،نـوشتـنـی نـیـسـت . . .
بـغـض کـردنـی ست ،گـریـستـنـی ست ،زار زدن می خـواهـد
فقط مـی تـوانی گــوشـه ای زانـو هـایـت را بـه بـغـل گـیـری
بـغضـت را بـشکنی ،و هـمراه با اشکهـایـت زیرلـب
" کـربلا کـربلا " گـویـی . . .

باشد حسین؛

کربلا مال خوبها ، بگو بدها عقده دل با چه وا کنند ؟؟




صبرم از کاسه دگر لبریز است....

کجایی یابن الحسن ؟

هیچکس یاد غریبی تو نیست،گریه کن جای خودت جای همه ...

*اللهم عجل لولیک الفرج*


۸ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۸ اسفند ۹۲ ، ۲۲:۰۷
سیـده بانــو

انگار دلم باز هوایی شده است



و دوباره دلتنگ غربت نشینی های غروب دلگیر شلمچه



و دوباره اروند



و دوباره بهشت ِ طلائیه



و هوای فکه و هویزه

یعنی میشود من هم ؟؟




پی نوشت :
تردید دارم
درست مثل همان 5 سال پیش که برای اولین بار آمدم
و چقدر مهربان بودید
چقدر مهمان نواز بودید که دیگر هر سال بیقرار دیدنتان بودم
یعنی میشود باز هم دیدارمان به همان شیرینی اولین نگاه باشد ؟؟
میشود آرام شوم در اروند؟ بی تاب شوم در شلمچه ؟
میشود چند روزی مهمان شهدای هویزه باشم ؟
طلائیه میشود قلب مرا هم مثل خودت طلا کنی؟


۲ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۶ اسفند ۹۲ ، ۱۵:۵۳
سیـده بانــو

ساقی به پیاله باده کم می ریزی

 این میکده را چرا به هم می ریزی؟!

 

 از گردش ساغرت شکایت دارم

 آسوده بریز! بنده عادت دارم

 

 با خستگی آمدم؛ فرح می خواهم

 سجاده و تسبیح و قدح می خواهم

 

 ما قوم عجم به باده عادت داریم

 بر پیرمغان «علی» ارادت داریم



 

 بر طایفه مان نگاه حق معطوف است

 میخانه ی شهر طوس ما معروف است

 

 من اهل ری ام ؛ مست ولی اللهم

 یک خمره می ِ سفارشی می خواهم

 

 در روز ازل که دل به آدم دادند

 فریاد زدم؛ پیاله دستم دادند

 

 فریاد زدم : علی - پناهم دادند

 اینگونه به این میکده راهم دادند



۵ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۴ اسفند ۹۲ ، ۱۸:۱۷
سیـده بانــو



دل شکسته همیشه برایمان کافیست
همیشه گریه ی بی انتهایمان کافیست

شکسته بالی مارا کسی نمیفهمد
همین نرفتن کرب و بلایمان کافیست

چقدر نامه نوشتم که دوستت دارم
چقدر گریه ؟ همین گریه هایمان کافیست

بیا و با غم رسوایی ام مدارا کن
قسم به چادر خیرالنسایمان کافیست؟

برای اینکه شب جمعه کربلا بروم
دعای خیر حضرت آقا رضایمان کافیست




زیارت عاشورا به نیت یک شب جمعه در کربلایت ارباب

۴ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۲ اسفند ۹۲ ، ۰۱:۱۰
سیـده بانــو

چند روزه این بیت ذکر زبونم شده ...

با توکل به حضرت عباس (ع)

بسم الله ....


با توسل به ماهِ اُم بنین ، حل مشکل چقدر آسان است



وقتی رفتی آروم آروم ،من شدم غریب و مظلوم

غم میبارید از سر و روم

دخترم گفت برمیگردی ، من به زیر لب میگفتم

بیچاره این طفل معصوم

وقتی دستات و بریدن ، صدای مادرم اومد

یهو گفت : آخ زخم بازوم

عبــــــــاس  دیدی چطور دست به کمر گرفته بود ؟

عبــــــــاس  ، چادر نخ نماش و سر گرفته بود

عبــــــــاس  ، دستی نداشتی اشکاشو زود کنی پاک

عبــــــــاس  ، واسه همین بازوت و میزدی به خاک 

پاشو ابا الادب ، قلبم در تاب و تب

ای واااای از دلِ زینب

عباس تنهام نزار ، اشکم رو در نیار

داداش، پاشو علمدار

ابالفضل ، پاشو بریم به خمیه ها ...





پی نوشت :

فیلم ، سینه زنی ، بین الحرمین ، باران ، سقا ، ارباب ، مادر

باید با این نوحه جان داد ...

یا حق 



۱۴ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۹ بهمن ۹۲ ، ۲۱:۴۳
سیـده بانــو

میدونم نوشتنم اینجا درست نیست

اما

من به جز اینجا جای دیگه ای ندارم

به جز اینجا هرجای دیگه ای برم آروم نمیشم

این روزها

شاید دیگه حتی اینجا برای من هم جایی نباشه

وقتی فکر کنم که انقدر روسیاهم

انقدر بدم

پس نوشتن برای چی ؟؟


دلم خیلی گرفته

دلم خیلی شکسته

بعضی وقتها آدم انقدر حساسه که با یه تلنگر هم میشکنه

بعضی وقتها به همون تلنگرهم احتیاجی نیست

با یه نگاه سرد میشکنی

حالا اگه تو این اوضاع داغون روحی

یکی بیاد از بیخ و بن نابودت کنه و دیگه هیچی برات باقی نزاره

وای به حال و روز اون دل

دلم و خیلی بد شکوندن

نمیدونم شکایتشون و به کدومتون بکنم

حتی دلم نمیاد حواله شون بدم به خدا

ولی

میدونم کسی که دل یکی دیگه رو میشکنه یه جا پاش و میخوره

حالا منم و این دل داغون

کمکم کنید

به جز خدا کسی و ندارم

به جز شما کسی و ندارم

****


۱۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۷ بهمن ۹۲ ، ۲۱:۰۲
سیـده بانــو


مناجات با امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف

فَلْیَبْکِ الْباکُونَ وَ اِیّاهُمْ فَلْیَنْدُبِ النّادِبُونَ وَ لِمِثْلِهِمْ فَلْتَذْرَفِ الدُّمُوعُ وَلْیَصْرَخِ الصّارِخُونَ وَ یَضِجَّ الضّاجُونَ وَ یَعِجَّ الْعاجُّونَ اَیْنَ الْحَسَنُ اَیْنَ الْحُسَیْنُ اَیْنَ ابناء الْحُسَیْنِ صالِحٌ بَعْدَ صالِحٍ وَ صادِقٌ بَعْدَ صادِقٍ اَیْنَ السَّبیلُ بَعْدَ السَّبیلِ



بین من و تو ،گناه حائل شده است
من ماندم و این دلی که قابل شده است
با پای دلم پیاده می آیم چون
سرداب عنایت تو، شامل شده است
اَینَ الحَسَنُ حُسِین هایم چه شده؟
این ندبه دوباره بی تو ،کامل شده است

این جمعه گذشت و رفت امّا بی تو
تا جمعه بعد،غصّه حاصل شده است
ای صاحب عصرهای دلگیر فراق
برگرد دلم دوباره بی دل شده است
با آمدنت ،کعبه به خود می گوید
این قبله به سمت راست مایل شده است
با نغمه جاءَ الحَقِ جان برگویند
پرونده انتظار باطل شده است





۶ نظر موافقین ۲ مخالفین ۱ ۲۵ بهمن ۹۲ ، ۱۸:۰۲
سیـده بانــو