بانو تو را برای حسین آفریده اند...
پنجشنبه, ۱۵ اسفند ۱۳۹۲، ۱۲:۱۰ ق.ظ
جهان خلاصه سبزی ز راز خلقت توست
و صبر، گوشه ای از جلوه هایتان بانو ...
وقت نزول رحمت حق از سحاب شد / یعنی که جام دیده ی ما پُر شراب شد
مستی ما به رتبه ی اعلی رسیده است / آنگونه که دل همه ی ما خراب شد
زهراترین ستاره ی زهرا طلوع کرد / نوری دمید و قبلگه آفتاب شد
بعد از طلوع مِهر رخش دل جلا گرفت / در ذره ذره های دلم انقلاب شد
امشب خدا برای علی حیدر آفرید
زیباترین دعای علی مستجاب شد
آمد ندا که نام دل آراش زینب است / این گونه شد که زینت بابا خطاب شد
قائم مقام فاطمه آمد ادب کنید / از او سعادت دو جهان را طلب کنید
ما از ازل گدای پریشان زینبیم / شکر خدا که ریزه خور خوان زینبیم
با یک دعای او همه عاشق شدیم و بس / یعنی که عاشقانه مسلمان زینبیم
ما را خرید و نوکر اربابمان نمود
ممنون لطف و بخشش و احسان زینبیم
طعم شراب کوثری او زبانزد است / مست و خراب باده ی جوشان زینبیم
با یک نگاه حیدریش جذبمان نمود / ما قوم در به در، همه سلمان زینبیم
حجب و حیای دختر زهرا زبانزد است / تا روز حشر ما همه حیران زینبیم
او آمده زمین و زمان را تکان دهد / مثل مسیح بر تن هر مرده جان دهد
او آمده که با کرم کردگاریش / با نور خویش بر سر ما سایه بان دهد
او آمده که آیه ای از هل اتی شود / بر دست های خالی ما آب و نان دهد
او آمده که با نخی از تار چادرش / بر دوستدار فاطمه برگ امان دهد
او آمده که با نفس مصطفاییش / قد قامت نماز ولا را اذان دهد
او آمده پیمبر خورشید طف شود / در ماجرای کرب و بلا امتحان دهد
او آمده که حق خودش را ادا کند / یعنی به راه عشق،دو تا نوجوان دهد
او آمده برای حسین خواهری کند / او آمده که خواهریش را نشان دهد
خواهر- برادری که عزیز دل هم اند
تنها همین دو عاشق و معشوق عالم اند
هرگز کسی شبیه تو خواهر نبود و نیست / در آسمان عاطفه اختر نبود و نیست
دار و ندار تو همه وقف حسین بود / مانند تو به پای برادر نبود و نیست
حتی تو از عصاره ی جانت گذشته ای / در کربلا،شبیه تو مادر نبود و نیست
آیینه ی شکسته ی صحرای کربلا / مانند ماجرای تو دیگر نبود و نیست
بر شانه ی صبور تو بار رسالت است / مانند تو کسی که پیمبر نبود و نیست
هر دختری که دختر زهرا نمی شود
هر بانویی که زینب کبری نمی شود
دار و ندار حضرت حیدر،مجلّله / جز
تو کسی که "زینت بابا" نمی شود
وصف و مدایح همه ی خاندانتان / در فهم و عقل ما به خدا جا نمی شود
پرونده ی زمین و زمان،زیر دست توست / بی اذن تو که نامه ای امضا نمی شود
صبر و ادب به پای تو قد خم نموده اند / ین واژه ها بدون تو معنا نمی شود
عیسی به نام نامی تو می دهد شفا / بیخود مقام او که مسیحا نمی شود
شأن و مقام حضرت مریم ز مهر توست / بی مهر تو که بانوی دنیا نمی شود
با هر خطابه ی تو علی زنده می شود / مبهوت ذوالفقار کلامت خطیب ها
وقتی که با حسین خودت حرف می زنی
پیچیده می شود همه جا عطر سیب ها
با نام تو تمامی حاجات ما رواست / ای بهترین تجلّی امّن یجیب ها
طعم خوشی و طعم بلا را چشیده ای / ای مَحرم تمام فراز و نشیب ها
تفسیر داغ در نظرت جز "جمیل" نیست / محو شکوه عشق تو صبر و شکیب ها
در ظهر واقعه چقَدَر غصه خورده ای / ای خواهر خمیده ی شیب الخضیب ها
بانو! تو را برای حسین آفریده اند
گریه کن عزای حسین آفریده اند
ای یادگار فاطمه،غم پرور حسین / هم خواهر حسینی و هم مادر حسین
همپای او شدی و رهایش نکرده ای / حتّی میان موج بلا،یاور حسین
بار رسالت علوی روی دوش توست / با این حساب بوده ای پیغمبر حسین
چشم امید او به نماز شبت بُوَد / روح دعا و کعبه ی نیلوفر حسین
دیدی که نیزه ها همگی حلقه بسته اند / دور ضریح بی کفن پیکر حسین
حتّی به روی نی چقَدَر خوب واضح است / آثار بوسه های تو بر حنجر حسین
شکر خدا نموده ای وقتی که دیده ای / زخمی شده تمامی بال و پر حسین
در شام و کوفه بودی علمدار قافله / جانم فدای تو همه ی لشکر حسین
زینب اگر نبود که زمزم نداشتیم / از ابر دیده بارش نم نم نداشتیم
زینب اگر نبود دگر کعبه ای نبود / باور کنید روح دعا هم نداشتیم
زینب اگر نبود،میان کتاب حق / جایی برای سوره ی مریم نداشتیم
زینب اگر نبود جهان کفر محض بود / نامی ز دین حضرت خاتم نداشتیم
زینب اگر نبود دگر حیدری نبود / شیر نبرد خطّ مقدّم نداشتیم
زینب اگر نبود علی،فاطمه نداشت / آیینه ی نبی مکرّم نداشتیم
زینب اگر نبود کرم زاده ای نبود / مثل حسن کریم دو عالم نداشتیم
زینب اگر نبود به دنباله ی حسین
جایی برای واژه ی "جانم" نداشتیم
زینب اگر نبود تلاطم نداشتیم / قطعاً برای شور و نوا دم نداشتیم
این حرف آخر است که امشب قلم نوشت / زینب اگر نبود "محرّم" نداشتیم
شکر خدا که از می عشقش لبالبم / شکر خدا که شاعر دربار زینبم
«شعر زیبای محمد فردوسی»
پی نوشت :
ای کاش ما هم، همچون شما سایه به سایه با حسین ات بودیم.
بی بی جان ، عمه سادات، میلادت مبارک.
دست من گیر ؛ که این دست همان است که من ...
۹۲/۱۲/۱۵