عطرِ حــرمِ یــار

نابود کردی سقف خونه م رو خدا سقف آرزوهات رو نابود کنه ...

عطرِ حــرمِ یــار

نابود کردی سقف خونه م رو خدا سقف آرزوهات رو نابود کنه ...

عطرِ حــرمِ  یــار

این باران هایے که می بارد و نمی بارد ،
همه را شاعر کرده است
باریدنش یک جور ، نباریدنش جور دیگر
حجم نداشتن هایت را به رخ ما می کشد
این جایے که بےتو ،
نه زمینش زمین است ، نه آسمانش آسمان.
مےگویم : پدرانمان سیب سرخ کدام جنت اعلایے را گاز زدند
که فرزندانشان از درک ولایت شما رانده شده اند ؟
این جغرافیای غربت را ،
بےشما نخواهیم کجا را باید مُهر کنیم ؟
" به جان عزیزتان ، بودن بی درک شما ،
عینِ ظلم است "

می فرمایی ندبه بخوان ؟
مےخوانم : اشکوا الیک
شکایت دارم برشما ؛
از تنـــهایے خودم ،
از تنـــهایے شما....

نویسندگان
پیوندها

هزار جان گرامی فدای جودِ جواد

دلِ شکسته خود بسته ام به بودِ جواد

همه خلایق عالم غریق نعمت اوست

چراکه نیست حدودی برای جودِ جواد




پدرت شاه خراسان و خودت گنج مقامی

پدرت حضرت خورشید و خودت گنج تمامی

غنچه ای نیست که عطر نفست را نشناسد

تو که ذکر صلواتی و درودی و سلامی



پی نوشت:

جانها هزار بار فدای مولایی که  سرشار از جود و کرم است

میلادتان مبارک

میلاد شما که  راه ِ ورودی قلبِ امام خورشیدید

۹ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۹ ارديبهشت ۹۳ ، ۲۳:۱۲
سیـده بانــو


این قبیله همه شان لایق پیغمبری اند  ، همه مستند ولی مست می کوثری اند

اسمشان مثل علی صولتشان مثل علی  ، فرصت جنگ بیافتد همه شان حیدری اند

غیرت الله جهانند علی های حسین ،  مثل بابا همه جا پیش همه مادری اند

سن مهم نیست دراین قوم همه میدانند ،  در روایتگری دین همه شان منبری اند

علی اکبر و اوسط خودشان محشری اند ،  ولی انگار که مست علی آخری اند..



پی نوشت :


قافله آماده می شود کم کم آخرین سردار هم رسید...

امشب  دلم دخیل دستان کوچک شماست. شما که باب الحوائج تمام دنیایی

و میدانم که رهایم نخواهید کرد

در روز میلادت ،آرام کن دلم را و اجابت کن دعای این مظطر را

تا بار دیگر چشمانم شش گوشه را ببیند ای شش ماهه علی اصغر بابا


۶ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۹ ارديبهشت ۹۳ ، ۲۲:۳۶
سیـده بانــو

بعضی وقتها فقط بعضی حرفها به زبونمون میاد

معنیش رو درست متوجه نمیشیم

امروز معنی یکی از حرفهایی رو که خیلی زیاد گفتم و متوجه شدم

حتی با چشم دیدم

خیلی هامون و تقریبا میتونم بگم همه مون

از ائمه میخوایم که وقتی مردیم بیان بالای سرمون

شب اول قبر تنهامون ندارن

وقتی تشییع جنازه ی یه آدم با ایمان میری

تازه این و میفهمی

که چقدر یه آدم سعادت داره که سر قبرش بجای داد و فریاد رو به قبله بشینی و زیارت عاشورا بخونی

اربابت رو  صدا بزنی

و بخوای که به فریاد کسی که از دنیا رفته برسه


امروز توی بهشت زهرا موقع تشییع جنازه

مو به تنم سیخ شد وقتی داشتن عاشورا میخوندن

برای اونی که رفته بود گریه نمیکردم چون خوب بود و خوب هم رفت

برای خودم گریه کردم

و به ارباب این بار با چشم باز ،التماس کردم که وقتی مردم به فریادم برسه

و بهم بگه

اسمع

و افهم

ولا تخف ..

نترس  نترس  نترس

 


پی نوشت :

چقدر خوبه که ماشیعه ایم 

چقدر خوبه که این امام ها رو داریم

چقدر خوبه که وقتی میخوان خاکمون کنن اسم این 14 معصوم و میارن

چقدر دل آدم و آروم میکنه شنیدن این اسامی

۷ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۷ ارديبهشت ۹۳ ، ۰۰:۵۳
سیـده بانــو

غربتِ دنیاست

آن لحظه ای شما باشید و من هم..

اما چشمانم از دیدن ساحتِ مقدستان محروم بماند

هنوز حلاوتِ  اولین دیدارمان را به یاد دارم

هنوز شهدِ شیرین ِ مهمان نوازیتان در ذره ذره وجودم جریان دارد

آقا

غریب سامرا

امشب برای همه ی میهمانان دلشکسته ات دعا کن

دعا کن برای دلی که سامرایت را دیده و بیقرار است

 




پی نوشت

برای جدِ تو امشب سیاه پوشیدم

کنارِ چشم ترم باش و روضه برپا کن

 

۹ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۲ ارديبهشت ۹۳ ، ۲۳:۲۹
سیـده بانــو

این بار را بخر... که دگر راحتم کنی

بیهوده رفتنِ سر بازارها بس است

تو سفره را برای همه پهن می کنی

در مهربانی تو همین کارها بس است

ما را بهشت هم نبر... اما قبول کن

لبخند تو برای گنه کارها بس است

... آری فقط حسین مرا رد نمی کند

آری ... آری فقط حسین........

آری فقط حسین مرا رد نمی کند.

 

دل بیمار فقط از تو شفا میخواهد
با که گویم که دلم کرببلا میخواهد ؟



پی نوشت:

آرزوی امشب من سلامتی و فرج آقا امام زمان

+



۴ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۱ ارديبهشت ۹۳ ، ۲۳:۰۲
سیـده بانــو

خدایا به هر که دل بستم ، تو دلم را شکستی.

عشق هرکس را به دل گرفتم تو او را از من گرفتی،

هر کجا خواستم دل مضطرب دردمندم را آرامش دهم، تو یکباره به هم زدی و

در طوفان های وحشتناک حوادث رهایم کردی

تا هیچ آرزویی  را در دل نپرورانم و به هیچ چیز امید نداشته باشم،

 خدایا تو این چنین کردی تا به غیر از تو محبوبی نجویم

و فقط در سایه توکل به تو آرامش وامنیت احساس کنم،

خدایا تورا برای همه نعمت هایت شک...ر می کنم.

خدایا تو آنقدر به من رحمت کرده و آن چنان مرا مورد عنایت خود قرار داده ای

که من از وجودخود شرم می کنم،

خجالت می کشم که در مقابلت بایستم و خود را کوچکتر از آن می دانم

که در جواب این همه بزرگواری و پروردگاریت، تو را شکر کنم...



پی نوشت

بین خودمان باشد، اما این روزها احساس میکنم مرا محکم در آغوش خودت گرفته ای و بعد از هر اتفاقی زود دلم را آرام میکنی تا من و تو فقط سهم همدیگر باشیم

این احساس را دوست دارم. اینگونه در آغوشت بودن را دوست دارم خدا

و آرزوی من این است؛ مثل همیشه کنارم بمان

یا رفیق من لا رفیق له



۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۱ ارديبهشت ۹۳ ، ۲۲:۵۶
سیـده بانــو

خواهم امشب باز شیدایى کنم، از در رحمت تمنّایى کنم

تا شوم دور از تمام هرچه زشت، سیر، در گلزار زیبایى کنم

گرچه خوارم، دم زِ گلها مى‏زنم ، یاد گل، یاد گل آرایى‏کنم

مدت کوتاه عمر خویش را ، صرف خدمت نزد مولایى کنم

از همین کوتاه خدمت، تاابد ، زندگى در لطف و آقایى کنم



آمدم نوشم می از شیر و رطب ، بر درِ میخانه ماه رجب

اى رجب میخانه حیدر تویى ، مِى تویى، باده تویى، ساغر تویى

طعم تو گردیده احلى من عسل ، گوشه‏اى از وسعت کوثر تویى

راه درک لیلةالقدر على ، بهر شیعه تا صف محشر تویى

ماه شعبان بر تو کرده اقتدا ، باعث توفیق پیغمبر تویى

مطلعت زیباترین روز خداست ، میزبان حجت داور تویى

حسن مطلع در تو باشد لطف یار ، شد رخ زیباى باقر آشکار


پی نوشت

حلول ماه مبارک رجب و میلاد امام محمد باقر گرامی باد

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۱ ارديبهشت ۹۳ ، ۲۲:۳۸
سیـده بانــو

حرفــــی ندارم

فقط میخواهم ســــــــاعت ها

شاید روزهــــا بنشینم و این عکس را نگاه کنم

راستی اربــــاب

مگر نگفته اند بیابان هم که باشی «حسین» آبادت میکند ؟

پس چـــرا دلـــم را آباد نمیکنی ؟

گناهش چیست جز اینکه عـــاشقی کرده ؟





همه آباد نشینان زِ خرابی ترسند

من خرابت شدم و دم به دم آبادترم



پی نوشت :

رفیق اونه ، رفیقش و دعا کنه

اگه گره به کارش افتاده وا کنه

اونکه خونش کرببلاست

یعنی میشه نوکرش رو دعا کنه ؟دردِ اون و دوا کنه ؟؟


اَلسّلام ای شاهِ خوبان، ای پناه ِ عالمیــن

عشق دیروز و امروز و فردا، یا حسیـــن


۱۷ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۳ ارديبهشت ۹۳ ، ۰۰:۳۵
سیـده بانــو

 

بین محراب ازل گرم سجودی بانو / اولین فاطمۀ صبح وجودی بانو

سرّ «لولاک» که تکلیف مرا روشن کرد / علت خلقت افلاک تو بودی بانو

کس ندانست که جبریل نگاهت یک عمر / با خدا داشت عجب گفت و شنودی بانو

هر سحرگاه تو معراج دمادم داری / بال پرواز تو نشناخت فرودی بانو

باز از جنت الاعلای تو سمت ملکوت / هر ملک آمده با کشف و شهودی بانو

پلک بر هم زدی و عشق به جریان افتاد / صد و ده پنجره اعجاز گشودی بانو


آمدی آینۀ نور الهی باشی / حسن مطلق شوی و لا یتناهی باشی

آمدی آینۀ عصمت ایزد باشی / آمدی ام ابیهای محمد باشی

آمدی فاطمه صبح ازلی روشن شد / آمدی فاطمه چشمان علی روشن شد

روی لب زمزمۀ نابِ تبسم داری / با خدایت چه کلیمانه تکلم داری

عاشقانه تو که با یاد علی می خوانی / دم به دم در همه جا نادعلی می‌خوانی

شده تسبیح لبت نغمۀ حیدر حیدر / ذکر هر روز و شبت نغمۀ حیدر حیدر


با تو تکلیف قدر حکم قضا معلوم است / در کنار تو دگر صبر و رضا معلوم است

تو که در بندگی و زُهد و وفا دریایی / پارۀ قلب نبی، انسیة الحورایی

لحظه هایت همه ایثار، صداقت، تقوا / راضیه، مرضیه ، صدیقه ، زکیّه ، زهرا

حب تو موهبت حضرت حق در دل هاست / خانه ات تا به ابد مقصد سرمنزل هاست

خانۀ ساده ات از صدق و صفا لبریز است / قلب سجاده ات از شور دعا لبریز است

هر کس از باغ بهشت تو سخن می‌گوید / از بزرگی و کرامات حسن می‌گوید

بر سر دوش نبی نور دو عینی داری / جان عالم به فدایت! چه حسینی داری

در کرمخانۀ لطف تو مقرب باشد / هر که خاک قدم حضرت زینب باشد

قدر یک گوهر یکدانۀ تو مکتوم است / ام کلثوم تو مانند خودت مظلوم است

از نگاه تو فقط نور خدا می‌بارد / هر کسی نام تو را روی لبش می‌آرد

نا خود آگاه دلش چشمه ای از ایمان است

هر کسی نیست در این دایره سرگردان است


چادرت مظهر تقوا و عفاف است ببین / آسمان دور سرت گرم طواف است ببین

هر کسی نزد تو احساس بهشتی دارد / چادرت رایحۀ یاس بهشتی دارد

چه بگویم که بود فاطمه جان درخور تو / عالمی گشته مسلمان تو و چادر تو

مدحت ای سورۀ بی خاتمه کی کار من است / شرح اوصاف تو یا فاطمه کی کار من است

جنتی هست اگر، شمس دل افروزش تو / عالمی هست اگر، ماه شب و روزش تو

کیست که رتبۀ والای تو را دریابد / خاک زیر قدمت مرتبۀ زر یابد

آب مهریۀ تو گشته و تطهیر شده / در دل شیعه فقط مهر تو تکثیر شده

حب تو روشنی عرصۀ محشر باشد / در دل هر که ولای تو و حیدر باشد

این تویی که همه جا اذن شفاعت داری / تو که در هر نفست صبح هدایت داری 

انقلاب تو شده مبدأ ایمان مادر / شده مدیون تو و خون تو قرآن مادر

همه دنیا شده فریاد عدالت خواهی / کاش این جمعه شود با مددِ تو راهی

آن سفر کرده که صد قافله دل همره اوست / عالمی منتظر گفتن بسم الَّه اوست

کاش می‌آمد و بودیم کنارش، یارش / هر کجا هست خدایا به سلامت دارش

«یوسف رحیمی» 



پی نوشت:

مـــــادر امشب چـــــشمانم به دست دعـــــای توست ...

میـــــلاد ت مـــــبارک


۸ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۳۰ فروردين ۹۳ ، ۰۰:۳۴
سیـده بانــو

آقا اجازه! این دو سه خط را خودت بخوان
قبل از هجوم سرزنش و حرف دیگران

 

آقا اجازه؟ پشت به من کرده قلبتان
دیگر نمی دهد به دلم روی خوش نشان؟
قصدم گلایه نیست، اجازه، نه به خدا
اصلا به این نوشته بگویید «داستان»
من خسته ام از آتش و از خاک، از زمین
از احتمال فاجعه، از آخرالزمان
آقا اجازه سنگ شدم، مانده در کویر
باران بیار و باز بباران از آسمان
 اهل بهشت یا که جهنم؟ خودت بگو
 آقا اجازه؟ ما که نه در این و نه در آن
«یک پای در جهنم و یک پای در بهشت»
یا زیر دستهای نجیب تو در امان؟
آقا اجازه
باشد، صبور می شوم اما تو لااقل
دستی برای من بده از دورها تکان



پی نوشت

دلی غمگین و قلبی زار دارم ،وجودی خسته از آزار دارم
چه خیبرها که دورم قد کشیده بیا؛ با ذوالفقارت کار دارم
کجایی یابن الحسن (عج)
___________


۱۳ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۹ فروردين ۹۳ ، ۱۹:۰۲
سیـده بانــو