حضرتِ مـــــادر ؛ گلِ یاســـــه ...
بین محراب ازل گرم سجودی بانو / اولین فاطمۀ صبح وجودی بانو
سرّ «لولاک» که تکلیف مرا روشن کرد / علت خلقت افلاک تو بودی بانو
کس ندانست که جبریل نگاهت یک عمر / با خدا داشت عجب گفت و شنودی بانو
هر سحرگاه تو معراج دمادم داری / بال پرواز تو نشناخت فرودی بانو
باز از جنت الاعلای تو سمت ملکوت / هر ملک آمده با کشف و شهودی بانو
پلک بر هم زدی و عشق به جریان افتاد / صد و ده پنجره اعجاز گشودی بانو
آمدی آینۀ نور الهی باشی / حسن مطلق شوی و لا یتناهی باشی
آمدی آینۀ عصمت ایزد باشی / آمدی ام ابیهای محمد باشی
آمدی فاطمه صبح ازلی روشن شد / آمدی فاطمه چشمان علی روشن شد
روی لب زمزمۀ نابِ تبسم داری / با خدایت چه کلیمانه تکلم داری
عاشقانه تو که با یاد علی می خوانی / دم به دم در همه جا نادعلی میخوانی
شده تسبیح لبت نغمۀ حیدر حیدر / ذکر هر روز و شبت نغمۀ حیدر حیدر
با تو تکلیف قدر حکم قضا معلوم است / در کنار تو دگر صبر و رضا معلوم است
تو که در بندگی و زُهد و وفا دریایی / پارۀ قلب نبی، انسیة الحورایی
لحظه هایت همه ایثار، صداقت، تقوا / راضیه، مرضیه ، صدیقه ، زکیّه ، زهرا
حب تو موهبت حضرت حق در دل هاست / خانه ات تا به ابد مقصد سرمنزل هاست
خانۀ ساده ات از صدق و صفا لبریز است / قلب سجاده ات از شور دعا لبریز است
هر کس از باغ بهشت تو سخن میگوید / از بزرگی و کرامات حسن میگوید
بر سر دوش نبی نور دو عینی داری / جان عالم به فدایت! چه حسینی داری
در کرمخانۀ لطف تو مقرب باشد / هر که خاک قدم حضرت زینب باشد
قدر یک گوهر یکدانۀ تو مکتوم است / ام کلثوم تو مانند خودت مظلوم است
از نگاه تو فقط نور خدا میبارد / هر کسی نام تو را روی لبش میآرد
نا خود آگاه دلش چشمه ای از ایمان است
هر کسی نیست در این دایره سرگردان است
چادرت مظهر تقوا و عفاف است ببین / آسمان دور سرت گرم طواف است ببین
هر کسی نزد تو احساس بهشتی دارد / چادرت رایحۀ یاس بهشتی دارد
چه بگویم که بود فاطمه جان درخور تو / عالمی گشته مسلمان تو و چادر تو
مدحت ای سورۀ بی خاتمه کی کار من است / شرح اوصاف تو یا فاطمه کی کار من است
جنتی هست اگر، شمس دل افروزش تو / عالمی هست اگر، ماه شب و روزش تو
کیست که رتبۀ والای تو را دریابد / خاک زیر قدمت مرتبۀ زر یابد
آب مهریۀ تو گشته و تطهیر شده / در دل شیعه فقط مهر تو تکثیر شده
حب تو روشنی عرصۀ محشر باشد / در دل هر که ولای تو و حیدر باشد
این تویی که همه جا اذن شفاعت داری / تو که در هر نفست صبح هدایت داری
انقلاب تو شده مبدأ ایمان مادر / شده مدیون تو و خون تو قرآن مادر
همه دنیا شده فریاد عدالت خواهی / کاش این جمعه شود با مددِ تو راهی
آن سفر کرده که صد قافله دل همره اوست / عالمی منتظر گفتن بسم الَّه اوست
کاش میآمد و بودیم کنارش، یارش / هر کجا هست خدایا به سلامت دارش
«یوسف رحیمی»
پی نوشت:
مـــــادر امشب چـــــشمانم به دست دعـــــای توست ...
میـــــلاد ت مـــــبارک
تبریک میگم سیده بانــــــو میلاد خانم رو.
دعام کن .
:)