ممنونم از لطفت من و راهـی کردی...
راهی ام ، دوستان خداحافظ ، میروم کربلا خدا را شکر
مـــردم آقــای مهــربانم بـاز ، راه داده مرا خــدا را شــکر
گرچه دنیا چنین پر آشوب است،پیش محبوب جای ما خوب است
گــوشه ی کشتی حسینیم و گوشهی چشــم ناخــدا را شــکر
این که دل بیقرار عبـاس است،کار دل نیست کار عباس است
تـا ابـــد وام دار عبــاس است، دلِ مجنــونِ ما خـــدا را شکـــر
کــربلایی و مبتــلا داری، شهـــر عشقــی بــرو بیــا داری
در دل قدس و کعبه جا داری، با دو گنبد طلا خدا را شکر
رازهایی است پشت ماتم تو، چه شکوهی است آخر غــم تو
شال مشکی چه روسفیدم کرد در دل این عزا خدا را شکـر
درد ما چیست ؟عاشـقی، مستی، ای که درمان دردها هـستی
این که لطفت نکرده تا امروز درد ما را دوا خدا را شــکر
پینــوشت :
وکربلا رفتن فقط با دعای حضرت مادر و عنایت ارباب مهربانمان است ؛
وگرنه نوکرتان خوب میداند ،لیاقت یک ثانیه نفس کشیدن در هوای نجف وکربلا را هم ندارد.
الحـــمدلله راهیم و دعا گو
حلال بفرمائید