من آمدم که این گره ها وا شود... همین.
مجنــون شدم که راهی صحرا کنی مــرا .. گاهی غبار جاده ی لیــلا، کنی مرا
کوچک همیشه دور ز لطف بزرگ نیست .. قطره شدم که راهی دریا کنی مرا
پیش طبیـــب آمــدهام، درد میکشــم .. شایــد قرار نیست مــــداوا کنــی مرا
من آمدم که این گـــره ها وا شود همیــن .. اصلا بنا نبـود ز سر وا کنی مرا
حالا که فکر آخرتم را نمیکنم .. حق میدهم که بنده دنیا کنی مرا
من، سالهاست میوه ی خوبی ندادهام .. وقتش نیامده که شکوفا کنی مرا؟
آقا برای تو نه ! برای خودم بـــد است .. هر هفته در گناه، تماشــا کنی مرا
من گم شدم ؛ تو آینهای گم نمیشوی .. وقتش شده بیائی و پیدا کنی مرا
این بار با نگــــاه کریــــمانهات ببیـــن .. شاید غلام خانه زهــــرا کنی مرا
پی نوشت:
مولای مهربانم ، آقا جان.. امام زمانم... حضرت ولیعصر (عج) ... پیوند آسمانی مولا امیر المونین علیه السلام و مادرتان حضرت زهـــرا سلام الله علیها را به پیشگاه محضرتان تبریک عرض میکنم.به حق این روزهای آسمانی ماه ذی الحجه آقاجان از وصال بگو.. دیگر دلتنگی هایمان مخصوص شب های جمعه نیست.. روزبه روز و لحظه به لحظه دلتنگ آمدنت هستیم. آقاجان تنها امید ادامه زندگیمان تپش های قلب شماست. گویی بی قراری دلهای ما از شوق دیدار شماست. آقا بگو که آمدنت نزدیک است ...