تو مهربانی ات از دستگیری ات پیداست
نشسته ام بنویسم گدا گدا آقا ، چقدر محترم است ، گـــدایی ات آقــــا
نشسته ام بنویسم حسن ، کریم ، کرم ، مدینه ، سفره ی آقا ، برو بیا ، آقا
نشسته ام بنویسم به جای العـــفوم ، الـــهی یـــا حسن ، یا کریم ، یا آقـــا
تو مهربانی ات از دستگیری ات پیداست ، بگیر دست مرا هم تو را خدا آقا
دخیل های نبسته شده زیاد شدند ، چرا ضریح نداری ؟ چرا چرا آقا
نشسته ام بنویسم که قامتت طوباست ، نگات مثل علی و صدات مثل خداست
نشسته ام بنویسم علی است بابایت ، نشسته ام بنویسم که مادرت زهراست
تویی کریم کرم زاده من گدا زاده ، مرا خدا به تو داده تو را به من داده
نشسته ام بنویسم که سفره داری تو ، همیشه بیشتر از حد انتظاری تو
به دست با کرمت می دهی کریمانه ، به سائلان حسینت هر آنچه داری تو
تو نیمه ی رمضانی ولی شب قدری ، مرا به دست خداوند می سپاری تو
اگر بناست بسوزم به هیزم فردا ، قسم به چادر زهرا نمی گذاری تو
پی نوشت :
بی مرحــمت که روز
شما شـب نمیـشود اصلا تو را برای کریـــم شدن آفـــریده انـد
میلاد کریــــم اهلِ بیت امام حسن مجتبی علیه السلام بر همگان مبارک