خدا جدا نکند، مرا زِ تو یا حسین (ع)
روی نیازم کجاست ؟ روی حسین (ع) است و بس
قبله ی قلبم کجاست ؟ کوی حسین (ع) است و بس
گفتم میخوام برم کربلا
گفتن بازم ؟ دوباره ؟
خطرناکه که !
گفتم عشقش به همین خطرشه
به رفتن و برنگشتن
گفتم هیچ چیزی نیست که بخوام بهش برسم و نرسیده باشم
هیچ کار نکرده ای ندارم
هیچ کسی که منتظرم باشه
سبک ِ سبکم
تسویه حساب هام و کردم
ایشالا که برم و برنگردم
که دوباره دلتنگی نباشه
جدایی نباشه
گفتن جدی میگی ؟
میخوای بری ؟
اینا نمیدونن وقتی دلت تنگِ کربلا میشه چه حالی میشی
اینا نمیدونن وقتی رفتی و برگشتی دیگه هیچی دست خودت نیست
هر کی دفعه ی اول میره کربلا شاید به عشق زیارت باشه
ولی دفعه های بعدی
اگه دفعه ی بعدی باشه
فقط و فقط دلتنگیه که آدم و میکشونه
دلتنگی مهربونیای ارباب
اینا نمیدونن
ولی شما که میدونید ارباب
شما که میدونید ارباب ِ خوبم
میشه دلِ شکسته ی من رو هم بخرید و
این نوکرتون و همونجا پیش خودتون نگه دارید ؟؟
میشه ارباب ؟
یعنی میشه این کمترین رو قبول کنید ؟؟