سخت بود از عالم و آدم بریدن سخت بود
بیش از آن ها بی وفایی از تو دیدن سخت بود
آى مردم گرچه هستم مایه ى ننگ على
تا قیامت میزنم بر سینه ام سنگ على
سخت میسوزم من از دلتنگى شهر نجف
مرگ یعنی دوری از ایوان خوشرنگ على
در خیالاتم خدا با هیبتش روی زمین
میزده از پیش و از پس زخم در جنگ على
لا فتى الا خودش لا سیف الا چشمهاش
کیست غیر حیدر کرار همسنگ على
کاش مثل قبضه ى شمشیر پر اوازه ش
قلب من میرفت تنها در کف چنگ على
سخت دلتنگیم، دلتنگیم حتى در نجف
سخت دلتنگیم دلتنگیم، دلتنگ على
سید علیرضا شجاع
از کل باباهاى دنیا هست باباتر
در چشم ما دیوانه ها لیلا و لیلاتر
پیدا شدن کارى ندارد اصل حیرانى ست
باید که گم شد در نجف، هر روز، رسوا تر
پرچم ندارد گنبد او، پرچمش اما
در عرش اعلى میرود همواره بالاتر
حق میدهم هر کس بگوید بعد نوشیدن
آب حرم از آب زمزم شد گوارا تر
نخلى که در شهر على از خاک میروید
حتى ز سدرالمنتهى هم هست طوبى تر
ایوان زردش را تماشا کردم و دیدم
در اشهد و ان اله اوست الا تر
یوسف نشسته در ضریحش با لبى خندان
چشمان مست و عاشق صدها زلیخا ، تر
عیسى بن مریم در قیامت جار خواهد زد
از ذکر یا حیدر کسى دیده مسیحا تر ؟
آدم مقیم کوى او شد نوح و صالح هم
هر کس به او نزدیک تر با دوست قربى تر
تنها امیرالمومنین کل دوران است
معناى لفظ آیت الله است و عظمى تر
سید علیرضا شجاع