چند روزی است دلم تنگِ محرم شده است ...

گفتم امسال محرم میام کربلا

حالم و خوب میکنی ارباب

ولی نشد

عیبی نداره

هر موقع که دوست داشتین راهم بدین البته اگه لایق بودم

به جای کربلا امسال محرم میرم توی مجلس روضه تو ن ارباب

اونجا گریه میکنم

تا صدام و بشنوین

تا حالم و خوب کنین...

ولا تَجعَل آخِر العَهدِ منِی لِزیارتِکُم ...

چقَدَر نامِ تو زیباست اباعبدلله

نگهَت خالق دنیاست اباعبدلله...

پروردگارا غصه ای بر دلم مگذار جز اینکه بدل به نشاط کنی ...

اللهَم لا تَدع لی ذنباً الا غَفرتَه

ولا همّاً الاّ فَرّجتَه

و لا سُقماً الّا شفیَیته

و لا عیباً الّا سَترتَهُ

ولا رِزقاً الّا بَسَطتهُ

ولا خَوفاً الّا آمنَتهُ

ولا سوءً الّا صَرفتَهُ

ولا حاجهً هی لکَ رضای و لیَ فیها صلاح الّا قضیتَها.

آمین یا اَرحَم الراحِمین...

با روضه حسین(ع) نفس تازه میکنم ...

باز زدم آقا به تو رو/ منِ بشکسته سبو

اومدم دیگه نگو / چه عجب بی وفا

این بد اگه کرده بدی / تو که خوبی بلدی

بطلب کربلا...

گر به حرم نروم /به کجا بروم؟؟

کربلا نروم ، کجا بروم ؟؟؟

ارباب صدایم کن ...

یک وقت ز خانه ات جوابم نکنی / با لفظ برو خانه خرابم نکنی

میترسم از آن لحظه که روز عرفات/ در زمره نوکران حسابم نکنی

پیش نظر سینه زنانت محشر/ بیچاره و رو سیاه خطابم نکنی

نزدیکی درب دوزخ آقای بهشت/ با بستن پلک خود عذابم نکنی

سوگند به جان مادرت آقا جان/شرمنده بوترابم نکنی

فردای قیامت سر حوض کوثر/با هرم نگاه خویش آبم نکنی

ای ساقی تشنه لب دلت میآید/ مهمان پیاله ای شرابم نکنی؟؟

                                                           « وحید قاسمی »

ســلام بر مُـحـــرمت اربــاب

        کِــشتــی هیــچ‌ کس به دلِ ما محـــل نداد / اما حسیـــن (ع)  آمــد و ما را ســوار کرد

وقتی خدا به خلقت تو افتــخار کرد

ما را برای نوکــریت اختیار کرد

کشتی هیچ‌ کس به دل ما محل نداد

اما حسیـــن آمد و ما را سوار کرد

تا داغ تو جگر بخراشد به سینـــه‌ها

برق نگاه تو دل ما را شکــــار کرد

گر روضه‌ات نبود که ما دین نداشتیم

دین را برای ما غم تو استوار کرد

جانم فدای آن که تمامی عمر خویش

بر درگه تو خدمت بی‌انتظار کرد

هرگز ز یاد حضرت زهرا نمی‌رود

یک لحظه کسی که برای تو کار کرد

دنیا و آخرت همه مدیون زینبیم

ما را صدای ناله او بی‌قرار کرد

گیرم که گریه‌ها شده مرهم به زخم تو

باید به داغ ساقی لشکر چه کار کرد؟

                                      « جواد حیدری »

یا امیر المُومنین و یا اباعَبدِلله ...

اِنصَرفتُ یا سیِدی یا امیرَالمومنین و مولای

و انتَ یا ابا عبدلله یا سَیِدی

و سَلامی علَیکُما مُتَصِلٌ ما اتصَلَ الیلُ و النَهار

واصِلٌ ذلِک الیکُما غیرَ محجوبٍ عنکُما سلامی ان شاءالله...

من بازگشتم

ای آقای من

و ای امیر المومنین و ای سرپرست من ای ابا عبدلله

 سلام تحیت بر شما باد

مادام که شب و روز پیوسته به یکدیگرند و همیشه این سلام واصل به شما باد

و از شما پوشیده و محجوب هیچ گاه نباشد ، ان شاءالله...

عید غدیر مبارک

سرور و شادی طاها مبارک

علی را تاج کــرَّمنا مبارک 

فضا پر گشته از من کنت مولا

ولایت عهدی مولا مبارک

کار من نیست که بنشینم و املات کنم
شان تو نیست که در دفترم انشات کنم

عین توحید همین است که قبل از توبه
باید اول برسم با تو منـــاجات کنم

سالی یک بار من عاشق نشوم می میرم
سالی یک بار اجازه بده لیلات کنم

همه جا رفتم و دیدم که تو هستی همه جا
تو کجا نیستی ای ماه که پیدات کنم؟

پدر خاکی و ما بچه ی خاکی توایم
حق بده پس همه را خاک کف پات کنم

از تو ای پیر طریقت که سر راه منی
آن قدر معجزه دیدم که مسیحات کنم

از خدا خواسته ام هر چه که دارم بدهم
جای آن چشم بگیرم که تماشـــات کنم

تو همانی که خدا گفت: تو ربُّ الارضی
سجـــده بر اَشهد ان لایی الّات کنـــم

مثل ما ماه پیمبر به خودت ماه بگو
اشهـــد انّ علیّـــاً ولی الله بگــــو

« علی اکبر لطیفیان »

یا هادی الائمه ادرکنی

امام هادی (ع) :

هر کس بذر خوبی بکارد شادمانی درو میکند...

یا امام هادی در روز میلادت عیدی میخواهم

یک بار دیگر در حیاط کوچک خانه ات در سامرا مهمانم کنید آقا ...

کنارم باش و یارم باش ...به تو محتاجِ محتاجم...

خدا یا بابت هر شبی که بی شکر سر بر بالین گذاشتم،

بابت هر صبح که بی سلام به تو آغاز کردم،

بابت لحظات خوبی که به یادت نبودم،

بابت هر گره که به دست تو باز شد و من به شانس نسبت دادم،

بابت هر گره که به دستم کور شد و مقصر تو را دانستم،

مرا ببخش؛

کمکم کن که بفهمم تو کنار من بودی،

نه روبروی من...